مارا در گوگل محبوب کنید ...

face.png face.png
  • کاربران آنلاین : 0
  • بازدید امروز : 6
  • بازدید دیروز : 754
  • بازدید این هفته : 4163
  • بازدید این ماه : 16793
  • بازدید کل : 1580515


telegram

بحث بكارت را مي توان از چند جنبه بررسي كرد. يكي از تقسیم بندي ھا بررسي جداگانه ريشه در گذشته و بازخورد آن در آينده است. ريشه اين مفھوم در كجاي تاريخ نھفته است؟ نكته جالب در بررسي تاريخي اين است كه از شروع تمدن ھرچه به عقب تر بر مي گرديم، اين مفھوم ھم كلیت خود را از دست مي دھد، ھم در بسیاري از موارد دچار تشتُّت مي شود. ما مي توانیم آثار اين گذشته دور را در بازمانده ھاي جوامع بدوي موجود در حال حاضر ببینیم. در بسیاري از جوامع مثل بومیان ھاوايي اصولا بكارت معني ندارد تا حدي كه مارا دچار تعجب مي كند كه چگونه است كه اين مساله (خون ريزي در اولین اينتر كورس)، اصولا توجه اشان را جلب نكرده!

اما واقعیت اين است كه در جوامع بدان حد و شكل بدوي، بي اعتنايي نسبت به اين مساله زياد ديده مي شود. جوامعي در تاريخ نگاري ھا و حتي در حال حاضر در بعضي جاھاي دور افتاده ھستند كه بكارت برايشان موضوع است؛ ولي برعكس تفسیر مي شود. بر فرض نقل است از تاريخ نگاري عرب كه اقوام صرب بر اين نظر بودند كه :”باكره گي دختر نشان دھنده اين است كه طالب كم داشته پس كم ارزش تر از دختري است كه باكره نیست” يا در تبت زني كه بچه داشته باشد به دلیل اينكه ثابت كرده بارور است براي ازدواج گزينه ارزشمند تري است تا زن باكره. حتي در ھندوھا رسمي بوده بدين شكل كه مرد روحاني پولي مي گرفته براي ازاله بكارت تازه عروس چرا كه داماد به دلیل شیطاني دانستن بكارت حاضر نبوده با زن باكره جمع شود. اين مثالھا نشان از اين دارد كه بكارت ھرچند شكلا ھمیشه حضور داشته، اما مفھومي كه بر آن در جوامع متمدن سوار شده ربطي به ذات ارگانیك آن ندارد. حتي اگر از منظر بیولوژيك ھم نگاه كنیم كاركرد پرده بكارت چیز ديگري است كه در زمان رسیدن زن به بلوغ ديگر آنرا از دست مي دھد و باز ھم به ھیچ وجه نمي شود ارتباطي بین حضور بیولوژيك آن و مفھوم پاكي يافت. اما آنچیزي كه مشخص است اين است كه مفھوم بكارت به شكل مرسوم امروزي، با شكل گیري تمدن ھمسو و موازي بوده است. دلیل اين مساله ھم مي تواند با ظھور مالكیت خصوصي كه عامل ديگر مظاھر برخورد كالا محور با زن نیز است، تفسیر شود. در اين مساله بكارت نقش ذاتي ندارد و اگر ھم ارگانیسم زن فاقد اين خصوصیت مي بود، صرف اينكه حاملگي بر عھده زن است اين برخورد صورت مي پذيرفت. در واقع مردھا به دنبال ايجاد انحصار ھمخوابگي با زن بودند تا وارث اصیلي از ژن خود داشته باشند و اموال خود را پس از مرگ به او منتقل كنند. مفھوم اموالي كه تنھا در امتداد شكل گیري مفھوم مالكیت خصوصي در عنفوان شكل گیري جوامع كشاورزي قابل تصور است. در واقع پرده بكارت فیزيولوژيك كه تا پیش از آن ھم بود، ولي اغلب ناديده انگاشته مي شد، توانست علاوه بر تمام خصوصیات كالايي كه بر زن تحمیل مي شد، مفھوم آك و دست خورده يا دست دوم را نیز اجرايي كند و در موازات پروسه كالا سازيْ ارزش مثبت دست اول را نسبت به دست خورده به ھمراه بیاورد كه البته اين مساله ارزش ذاتي در كالا شدن زن و سلطه مرد نداشت و اگر جاي پرده بكارت خالي در صورت ھم نمايان گر زن سكس ديده و نديده بود، آن اين خاصیت را بر عھده مي گرفت و حتي اگر ھیچ علامتي ھم نبود، پروژه كالا كردن زن به دلیل نظام مالكیت و توارث پیگیري مي شد.

.
اما نكته اي كه اينجا جلب توجه مي كند اين است كه ذاتي و فراگیر نبودن مفھوم بكارت آنرا يكي از ضعیف ترين پايگاه ھاي مردسالاري مي سازد و ھمانطور كه مي بینیم سرعت محو شدن آن بسیار بیشتر از بسیاري از مفاھیم ديگر است. در واقع اين مساله شايد بكارت را بیشتر در زمره مفاھیم پدرسالارانه بگنجاند .در واقع در جامعه مردسالار كه ھماھنگ تر با سرمايه داري است مفھوم بكارت مي تواند مشكل ايجاد كند. در جامعه سرمايه داري نیاز به نیروي كار بي دغدغه انكار ناشدني است و سعي بر اين است كه افراد در زمینه ھاي ديگر(ازجمله جنسي) در ايده آلترين فرم خود باشند تا ھیچ مانع اي براي كشیدن بالاترين بھره وري از آنھا وجود نداشته باشد. مفھوم بكارت باعث بوجود آمدن ازدواج ھاي بي بازگشتي مي شود كه تضمیني براي آن وجود ندارد كه زوج چه از ھمان ابتدا چه در گذار ايام ھمديگر را از نظر جنسي ارضا كنند. پس براي داشتن نیروي كار با حد اكثر بازده نیاز داريم سیستمي ارائه شود كه افراد از نظر جنسي تا حد ممكن ھماھنگ باھمْ شريك ھاي جنسي ھم در ھر برھه از زمان باشند. براي رفع اين مساله بايد مفھوم بكارت از اين بسته متضمن سركوب زن بیرون كشیده شود، كه ھمانطور كه مي بینیم در جھان امروز ما در اين زمینه بسیار سريع عمل شده است. در واقع بكارت را مي توان به عنوان يكي از مصداق ھاي بارز تعارض پدرسالاري و سرمايه داري ديد. كه حتي با حذف آن مردسالاري كه حاصل ازدواج نامیمون سرمايه داري و پدرسالاري است پابرجا مي ماند. اينجا دو ديدگاه مي توان به مساله داشت: اولا به ھر حال حذف اين مفھوم را نمي شود به فال نیك نگرفت حال ھر عاملي كه مي خواھد داشته باشد؛ اما بايد حواسمان باشد كه از حذف اين مساله دچار اين توھم نشويم كه مردسالاري در حال نابودي است چراكه مساله بكارت از ابتدا ھم مفھومي ذاتي و فراگیر نبوده كه با حذف آن مردسالاري ضربه اي سخت بخورد. در نتیجه نبايد طبق اين ملاك جوامع (الالخصوص غربي) را از نظر میزان استقرار مردسالاري مورد قضاوت قرار دھیم.

.
موضوع ديگري كه مي تواند مورد بررسي و مداقه قرار بگیرد اين است كه حال كه اين مفھوم لااقل در جامعه ما موجود است، ما بايد چه برخوردي به عنوان يه فمینیست از يك منظر و به عنوان يه مرد از منظري ديگر داشته باشیم؟ دو گونه برخورد با اين مساله به عنوان منتقد متصور است. يكي اينكه به دنبال دادن بار منفي به بكارت باشیم. برخوردي كه داراي سابقه تاريخي ھم ھست و اين مساله امكان پذيري اين سبك برخورد را نشان مي دھد. به علاوه توجیه ھاي
منطقي زيادي ھم براي اين مساله مي توان يافت. فرضا مي توان بر اين مساله پافشاري كرد كه بدون ھمخوابگي ھیچ ملاكي براي تطبیق جنسي زوجین وجود ندارد و عدم تطبیق جنسي يكي از مھمترين عوامل جدايي ھا است كه در تحقیقات روانشناسي متعددي ذكر شده است و تازه اين آمار رسمي است و چه مشكلاتي كه زوجھاي نا ھماھنگ دچارش ھستند (از جمله افسردگي و مورد خیانت قرار گرفتن) كه مسكوت مي ماند. به علاوه زنھا نه تنھا در اولین
سكس به ارگاسم مھبلي كه مي تواند ملاك اصلي براي تشخیص میزان و نوع اروتیسم آنھا باشد نمي رسند بلكه اغلب چند سالي طول مي كشد تا به درك درستي از خود جنسي-سكسي شان برسند. پس طبیعتا دختر باكره حتي اگر با شما وارد سكس شود نمي توانید به انتخاب خود توسط او از بعد جنسي اعتماد كنید. و اين استدلال مي تواند ملاك منطقي و مشخصي براي ترجیح دختر غیر باكره و حتي مجرب در سكس و در نتیجه دادن ارزش منفي به باكره گي است. اما اين برخورد در ابتدا مي تواند باز ھم بازتولید باكره گي به عنوان يك موضوع باشد. به علاوه شايد بشود اينگونه آنرا تفسیر كرد كه باز ھم اعمال قدرتي بر تن زن است. در واقع اين برخورد را مي توان بصورت نمودي از قدرت ديد كه استقلال او را در تصمیم گیري روي بدنش محدود مي كند. شايد راه بھتر نگاه نكردن و در نتیجه از موضوعیت انداختن آن است. براي اين منظور مي توان روي انواعي از پرده بكارت كه در سكس ھیچ خونريزي اي را موجب نمي شوند(مثلا نوع حلقوي) يا اتفاقاتي كه در تحرك يا ورزش باعث ازاله بكارت خارج از سكس مي شود به تبلیغاتي بس گسترده تر از آنچه در واقعیت احتمالش مي رود، پرداخت. يا حتي از حضور مفھوم جراحي ترمیم پرده بكارت براي از سكه انداختن موضوع پرداخت. اما اين نكته براي برخورد دوم ھم مي تواند به عنوان يك عیب ديده شود كه بیشتر پسامدرني است و عواقب مرتب بر ديگر برخوردھاي پسامدرني يعني انفعال را مي تواند تا حدي در بر داشته باشد.

.
اما ما مردان بھترين جايگاه را براي برخورد با اين مساله داريم چرا كه در میان مردانیم و مي توانیم سعي در ترويج گفتماني داشته باشیم كه با تصور عموم مخالف است. ما مي توانیم بديھي بودن اھمیت اين مساله براي يك مرد را با حضور و اعلام وجود خودمان به چالش بكشیم. ما مردان فمینیست مي توانیم مثال ھاي نقض آشكاري باشیم براي نگاه متحجر و متعصبانه؛ به علاوه مي توانیم در زندگي شخصي خود بي تفاوتي خود يا حتي موضع منفیمان را نسبت به بكارت عملي كرده و سعي كنیم آنچه ھستیم را در میان ھمجنسان خود عمومي كنیم و در نھايت نشان دھیم لذت و خوشبختي يه زوج اصولا نیازي به حضور اين مفھوم واپس گرايانه ندارد.


ارسال نظرات