مارا در گوگل محبوب کنید ...

face.png face.png
  • کاربران آنلاین : 0
  • بازدید امروز : 170
  • بازدید دیروز : 192
  • بازدید این هفته : 1911
  • بازدید این ماه : 61347
  • بازدید کل : 1565633


telegram

فرد با اختلال هویت جنسی خود را از گروه جنس مخالف می داند، به درجه ایی که به طور مثال بعضا مردی تصور می کند که زن بوده و اشتباها در قالب بدنی مرد متولد شده است. این اختلال با “مبدل پوشی جنسی” که صرفا برای جلب توجه جنسی و یا لذت جنسی است متفاوت است.

اختلال هویت جنسی در مردان یک نفر از میان ۱۱۹۰۰ نفر، شایعتر از زنان یک نفر از میان ۳۰۴۰۰ نفر است . این اختلال در اوایل دوران کودکی بروز می کند اما اغلب افراد بعد از بلوغ خودشان آن را کشف می کنند.

ویژگیهای این اختلال در پسران تمایل آنها برای بازی های دخترانه است و تمایلی به بازی های سخت و مسابقات پسرانه ندارند و بیشتر همبازی های آنان دختران بوده و در بازی نقش مادر، دختر خانواده و … را می پذیرند.

.

در دختران هم تمایلات متضاد آنچه گفته شد تظاهر می کند و دختران از پیدایش سینه ها شرمنده می شوند و در صدد پنهان کردن آنها هستند. تشخیص این اختلال توسط متخصصین بهداشت روانی با گرفتن تاریخچه مفصل از فرد و خانواده وی صورت می گیرد و هیچگونه تست آزمایشگاهی برای تشخیص وجود ندارد.

“من اشتباها مرد/زن شده ام” و یا “از بدن و اندام های خود متنفرم” از جملات شایعی است که در شکایات این افراد شنیده می شود. این افراد غالبا با مشکلاتی در مدرسه، محل کار و در داخل خانواده روبرو هستند.

.

درمان این افراد بیشتر روان درمانی است و درمان در بدو تشخیص ممکن است رفتارهای جنسی فرد را در بزرگسالی تعدیل کند. تأکید درمان ابتدا در کمک به فرد است تا در قالب جنسیت بیولوژیک خود رفتار کند.

این اختلال جنسی هم مانند دیگر مشکلات جنسی قویا از ساختار فرهنگی جامعه متأثر است و بدین دلیل بعضا تشخیص به تعویق افتاده و درمان را سخت تر می کند، درمانهای نوین شناختی-رفتاری توصیه می شود تا قدرت سازش و تطابق افراد با شرایط موجودشان را تقویت کند.

هورمون درمانی و جراحی از دیگر درمانها است. مشاوره تخصصی و دقیق قبل از انتخاب هر گونه درمان توصیه می شود.

برخورد با این اختلال از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت است. در فرهنگ هایی که نگرش منفی و محدود کننده نسبت به این مشکل را دارند معمولا تشخیص بروز و شیوع اختلال سخت تر است.

.

توجه کنیم که این افراد گناهکار نیستند بلکه از یک مشکل جنسی رنج می برند که اغلب این رنج را ما افراد جامعه با قضاوتهای غیر منصفانه به آنها تحمیل می کنیم که باعث می شود این افراد خود را از جامعه طرد شده ببینند.

مهمترین عارضه این بینش عدم دسترسی ما به این قشر از جامعه است طوری که کمک به آنها را سخت و گاها غیرممکن می سازد. دقت کنیم که این قشر از شهروندان را از حقوق انسانی و شهروندیشان محروم نکنیم


ارسال نظرات